الا اي دلرباي خوش بيا کامد بهاري خوش

شاعر : سنايي غزنوي

شراب تلخ ما را ده که هست اين روزگاري خوشالا اي دلرباي خوش بيا کامد بهاري خوش
چو شد آراسته گيتي به بوي نوبهاري خوشسزد گر ما به ديدارت بياراييم مجلس را
گل اندر بوستاني نو مل اندر مرغزاري خوشهمي بوييم هر ساعت همي نوشيم هر لحظه
گهي در وصف تو خوانيم شعر آبداري خوشگهي از دست تو گيريم چون آتش مي صافي
غزلهاي لطيف خوش به نغمه‌هاي زاري خوشکنون در انتظار گل سرايد هر شبي بلبل
چو خرم مجلس عالي و باد مشکباري خوششود صحرا همه گلشن شود گيتي همه روشن